سلام ..... سنگ ... شايد سنگ باشه ... شايد باد و بارون رو تحمل كند اما .....// ....... بد جوزي نوشته ات اين سوري مي زنه تو كوچه پس كوچه هاي دل آدم ..... كوچه هايي كه هيچ وقت رهگذري توش نبوده .... و هيچ وقت راوي نداشته .... حتي خودش هم روايت نمي كنه ... دوستش داره .... و بهش مي نازه ..... آره امد از اونجا بنويسم ... اما نشد .... اينا رو مي خواد واسه خودش نگه داره ..... اون كوچه پس كوچه ها پر از .............. مي خواستم بگم باز نشد ... اما بودن
دل .... يه قسمتي از قلبه .... همون قلبه تپنده .... كوچيكه كوچيك ... يه گوشه ساكت صبور نشسته ...... سنگ هيچ وقت به پاش نمي رسه ..... البته از لحاظ صبر و باز البته بستگي داره ... كه اون دل چقدر مقاوم باشه .....................// شاد باشد هميشه .... شاد شاد .... هميشه ///
ايرباسي كه .....