قلمم را شكستي
تا دست هيچ كس به خاطراتمان نرسد!!.....سلام...اما هنوز ميشه از نگاه تمام خاطرات آدما رو مرور كرد پس مرقب چشم هات باش كه تو چشم كي نگاه مي كني ...وصف زيبايي بود ضربه ي محكمي داشت....فرسنگ ها دورتر از نگاه آفتاب ، پشت كوه هاي سر به فلك كشيده ي انتظار ، اينجا تو سكوت سرد آسمون ،ييلاق چشم هاي منه ،برهوتي از محبت ، دور تا دور من سراب مه آلود گريه هاي شبونه ست ،اينجا وسعت تنهايي منه كه هر بار غزلي كنار هيزم هاي سردش چادر مي زنه