( بنام تو اي آرام جان )
مرد سرش را پايين آورد و به آب رودخانه نگاه کرد و در آب زن را ديد ، زن نيزبه آب رودخانه نگاه مي کرد , مرد را ديد
در نگاه انها غم موج ميزد ، خدا غم آنها را مي ديد و غمگين بود.
خدا گفت : من شما را بسيار دوست دارم شما نيز همديگر را دوست بداريد و با هم مهربان باشيد.
خدا به آنها مهرباني بخشيد و .....
عزت زياد ..... يا علي مدد