سلام ... /// نگران نباش دلك ديوانه اي عاشق ... روز روزگار به خوشي خواهند گذشت ... و چيزي كه بجا خواهد ماند تنها يادمان هاي به ياد مانده خواهند ماند ... نگران نباش دل گرفته ... تو نيز روزي رنگين كمان از روي سرت عبور خواهد كرد ... تابستان با همه ثمره درختانش بر تو لبخند مي زد ...روزي خواهد امد زير باران فصل عاشقانه ها ... عاشقانه مي دوي .. روزي خواهد امد كه آرزوهايت ان كنج خلوت را باغ و بوستاني وصيع سازد ....روزي خواهد رسيد همه كوچه سار ها را قدم زد باشي و از تكرارش خسته گردي ....معصومانه بنگر كه روزي همه مهرباني ها برايت يكجا خواهد رسيد ... تو نگراني .... نگرانيت را قرياد بزن ... آرامش را بخواه ... آرامشي براي همه آرزوي هايت .. پس بلند شو زير نقاشي هايت را تا زماني كه لبخندشان سرد و بي روح نشده امضا كن و به ديوار بزن ... افتخار كن كه تويي خالقاشان ... و قلم را دوباره ياد كن كه او نيز دلش برايت و تنگ است ... تا به ياد گذشته در دست تو عاشقانه همچو كودكي آرامش برسد ......
به ياد سفيد هاي كاغذ باش كه منتظره لحظه هاي با تو بودن است
....
دقدقه ها و نگراني و دلواپسي ها را به زمان بسپار كه او تنها كسي كه مي داند چگونه بايد فراموششان كرد ....
خودت باش ... آرام .... بي هيچ غمي
شاد باشيد هميشه .... شاد شاد .... ايرباسي كه ....
////
زمين راست مي گويد خيال رد پا ندارد