دقيقن همونطور كه شما توي كامنتتون نوشته بوديد. خيلي از كساني كه يه ذره به خودشون شك داشتن فكر كردن كه منظورم اونان. خوب من هم به بعضياشون گفتم كه اگه به خودتون شك داريد به خودتون بگيريد :) هدف نوشته ام مگه جز اين چيز ديگه اي به نظر مي رسيد؟ غير اين بود كه يك سمپاشي كرده بودم؟ هوم؟ تا جائي كه يادم مياد به سوزوندن زندگي آدمها هيج علاقه اي نداشتم اما اگه كسي با خوندن يه پست از 359 تا پست من زندگيش مي سوزه خب بزار بسوزه.نظر شما اين نيست؟ نه اعظم عزيز با شما موافق نيستم. من هرگز پي ثواب و عقاب كاري نبودم تمام سعيم اين بوده كه درست رفتار كنم و درست از نظر من يكي حركت در يك مسير قاعده مند جهت خوشنودي اوني كه سزاوارتره نه هر كسي. من مصلح اجتماعي نيستم. فقط يه آدم معمولي هستم كه بيشتر از يه آدم معمولي واسه آدمها وقت و انرژي گذاشته و به اينجا رسيده كه كارش نه اينكه بد بوده اما نتيجه بخش نبوده. گاهي لازمه آدمها رو به جائي كه بودن برگردوند و من اينكار رو بلدم.
اما در مورد شعرتون واقعن قشنگ بود و چقدر اين عكس زيبا و دوست داشتني ست :)