مدت ها بود به عنوان يك شاعر در جمع شاعران تو را مي ديدم و مي شناختم اما آن روز كه با چادر در جلسه شعر خواني حاضر شدي ناگهان احساس كردم از ديدنت چيزي در سينه ام فرو ريخت.
هنوز هم وقتي چادر سر مي كني از اول عاشقت مي شوم.
البته من از مخالفان سرسخت چادر مشكي هستم و فكر مي كنم اين بدعت را صنعت نساجي انگليس در زمان هاي قديم در مذهب شيعيان ايران و عراق و كشورهاي منطقه وارد كرد تا بازاري براي پارچه مشكي خود فراهم كند.
راستش را بخواهي من هم طرفدار حجاب متنوع و پوشاننده و غير متبرج هستم.
اما هنوز هم كه هنوز است وقتي چادر مشكي سر مي كني جوان مي شوم و دلم هري مي ريزد ..
دوستت دارم