• وبلاگ : ميريام
  • يادداشت : درياي محبت تو
  • نظرات : 9 خصوصي ، 27 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام بانوي قطره هاي اقيانوسي !

    بانوي كوتاه نويسيهايي كه به اندازه تمام حجم قلب جا مي گيرند.

    بانوي بي پنجره .. واژه هايت هر كدام پنجره اي به ابديت است ..

    جاري باش .. هر چند بي پنجره اي اما همچنان خود پنجره بمان !

    بگذار از آب بگيرندت ماهي جان !

    اشك را كه از من نگرفته اند ..

    دريات با من !

    سلام ... اعظم اينجا حرف دارم ... ولي فردا ... فردا ...
    + شيدايي 
    اعظم تويييييييييييييييييييييي؟؟؟‏...
    صداي شما هم شنيده شد بانو...همان صداي مشترك...نمي دانم اين روزها كه مي گذرند ما آدم ها همصدا تر مي شويم يا همدرد تر-تركيب سختي است!- خوش به حالتان كه پنجره نداريد-پنجره هاي ما كه توي هجوم باد شكست ! -بدون پنجره هم مي گذرد بانو ؛غمتان نباشد...فقط بايد عادت كرد كه آسماني نداري كه روكني و حرفهات را بزني همين....دنبال چند وجب خاك مي گردم كه سرديش تن سرد و روح خسته ام را براي هميشه گرم كند...سراغ داريد؟ ....پنجره هاي شكسته ام ارزاني آنهايي كه بالي براي پريدن دارند...
    و بانوي بي پنجره .. بگذار از تو بگذرد ديوار... حصار يعني بد.. يعني مرگ
    و درخت با تو معني مي گرفت وقتي جوانه مي زندي...
    و كتابشان هميشه زير نور ماه پيدا بود....
    و خدا بهشان از لابلاي برگ ها نظر مي كرد
    دارم به پاييز طلايي گوش مي دم و تو كه نيستي ... نه هستي... من نيستم... اصلا چه فرق مي كند وقتي حاصل اين همه بود و نبود اين همه دل تنگي است... و دل تنگي هاي ادمي را باد ترانه اي بايد....
    سلام ... اينجا قشنگ شده ... // آره .. ماهي بايد توي آبش بمونه ... نمي‏تونه ازش جدا بشه ... نبايد جدا بشه ... كاش همه ماهي‏ها هميشه كنار آبشون باشن .... و قدرش رو بدونن ..... // خوب باش .. شايد همين ....
    + ايلار 
    به قول يكي اوان گارد بود ... قشنگ بود .. ياد اين كار خودم افتادم .. دردت را مي دانم... دردم را مي داني.. اخر درد بي درمان كه دانستن ندارد...خ.ب باشي همسايه مهربونه.. راستي اول
     <      1   2