• وبلاگ : ميريام
  • يادداشت : آنروزها..
  • نظرات : 3 خصوصي ، 41 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    پسرک بادبادک هوا مي کرد بادبادک مرتب زمين مي خورد. دخترک دلش سوخت. پرسيد چرا بادبادکت به هوا نمي رود. پسرک گفت بادبادک من دنباله ندارد. دخترک فکري کرد. روبان موهاي بلندش را باز کرد و به پسرک داد. پسرک روبان را به بادبادک بست و .. به خانه رفت !