• وبلاگ : ميريام
  • يادداشت : قاب عكس
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + افسون 
    ميريام يعني چي؟

    سلام ميريام عزيز

    ممنون از راهنماييت...ظاهرا اشكال از لپ تاپم بود...با كامپيوتر مطلب درست ارسال شد...

    سلام! بانوي عزيز
    راستش از وقتي مدرسه ها تعطيل شده من شدم آژانس بچه ها...از صبح ساعت 8.5 تا شب ساعت 9 اگر وسطش فرصتي دست داد ناهاري درست مي کنيم و کمي گردگيري امروز کمي فرصت گردگيري از اين وبلاگ دست داد که پرشين بلاگ دارد اذيتم مي کند...
    راستي شما الان عکس و بيت شعر را مي بينيد؟ من که نمي بينم!

    <> =NS_ActualOpen; orig_onload = window.onload; orig_onunload = window.onunload; window.onload = noopen_load; window.onunload = noopen_unload;

    سلام ميريام جان !

    من كه شرط رو قبول كردم خيلي وقته

    فقط نميدونم چرا شما واسه اون پست تعطيلي كامنت گذاشته بودي..در هر صورت ممنونم.

    زيبا بود و تلخ. نه به اندازه شعر قيصر اما. اونو خيلي دوست داشتم خيلي زيبا و روان بود. اين يکي هم سر خوردن روي کاغذش را دوست داشتم

    سلام

    هميشه از شعرهاي اقاي پرسا لذت ميبرديم

    حالا محض فمينيست بازي هم كه شده دمت گرم !

    چقدر من با ديدن قالبهاي شما ضعف ميكنم ...

    چي ميشد يه قالب همينجوري بهم هديه ميكردي؟

    خوشبخت باشيد

    سلام عسلم

    آدرس صداي زمينه بلاگ را برات مي ذارم

    اگر برات امكان داره حجمشو كاهش بده

    فدات بشم

    همسر پرتوقع خانوم مهندس

    احسان

    http://www.bachehayeghalam.ir/go.php?url=7595

    دلخوشي هايم... فداي خنده هايت.

    .

    سلام.

    چه قالب قشنگي! نتونستم هيجانم رو از ديدن اين قالب پنهان کنم!! فقط سوالي که مطرح شد در ذهنم اين بود که: ميريام؟؟؟... يعني چي؟

    دوست دارم باز هم سر بزنم و اينجا رو ببينم. خوشحالم که اينجام...

    دلم مي خواست شيطان ترين پسرک محل باشم تا با توپ شيشه خانه شما را بشکنم آن وقت با شيشه اي نو زنگ خانه شما را بزنم و خودم شيشه پنجره تان را عوض کنم.

    بلدم چطور هنگام در آوردن شيشه شکسته قبلي دستم را طوري زخم کنم که دلت بسوزد و دستم را در دست بگيري و پانسمان کني.

    دلم مي خواست معلم مدرسه است باشم و برگه امتحانت را بدون نگاه کردن نمره 20 بدهم و پاي نمره ات به جاي " صد آفرين دختر خوبم " بنويسم: " يک ميليون آفرين به تو دختر زيبا که دل مي بري، دل مي شکني، با نگاه هايت معلم ديوانه مي کني، وقتي درس جواب مي دهي در سينه ي معلمت زلزله به پا مي کني ، وقتي اجازه مي گيري چشمم به ظرافت انگشت بالا مانده ات خيره مي شود، وقتي مدادت را گوشه لبت مي گذاري ، معلمت برايت ضعف مي کند .. "‌ فکر کنم اين طرف برگه امتحاني تمام شد آن طرف هم که سئوال امتحاني است پس بقيه حرف هايم را کجا بنويسم ؟

    دلم مي خواست هم بازي کودکيت بودم آن وقت تمام دفتر مشقم را خرج قايق و موشک درست کردن براي تو مي کردم و تمام ماژيک هايم را خرج لاک زدن به ناخن هايت مي کردم و تمام گچ هاي مدرسه را برايت مي دزديدم تا براي لي لي روي زمين جدول بکشي.

    بي فايده است ..

    با دل خواسته هايم نمي توانم زمان را برگردانم

    من بزرگ شده ام

    يک روز اين آدم بزرگ را در خانه جا خواهيم گذاشت و در باغي دوردست با هم کودکي خواهيم کرد..

    دوستت دارم

    + پناهگاه 
    سلام و فعلا هيچي.
    + پناهگاه 

    نه فقط مرسي.

    عمه مرسيييي.