• وبلاگ : ميريام
  • يادداشت : حجاب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حامد 

    مي دوني كه من اگه نظرم رو بنويسم، مث حلاج مي برنم پاي دار. پس بذار راست راستشو نگم. شر مي شه ابجي... من با حجاب كلا مشكل خاصي ندارم. هر جوره اش برام قابل قبوله. از برهنگي مطلق تا پوشيدگي مطلق. امري درونيه به نظرم، بر خلاف آن چه كه همه گمان دارند بيروني است. به حجاب هم از زاويه ها گونه گون نگاه مي كنم. بحث شرعش، بحث عرفش، بحش مدش، بحث شخصيش، بحث سكسيش، همه و همه به نظرم دنياي خودش رو داره. بزرگترين ايراد كه بر هر رفتار بشري از نظر من وارده، عادته! اگر چيزي رنگي از عادت بگيره ارزش دروني اش رو از دست مي ده. و تقريبا خيلي ها هر كاري رو لز سر عادت انجام مي دن. نماز از سر عادت. روزه از سر عادت. حجاب از سر عادت. عشق بازي از سر عادت. من با عادتش مخالف هستم. به نظر من، پوشيدگي قشنگه. اين رو فارغ از مباني ارزشيش، هر ارزشي كه به ذهن هر كس برسد، مي گم. براي خود من، هم چذاب تره، هم شهوي تر، هم نوعي مرزي است بر تن، كه نشان از مرزي است بر روح. يعني هر كسي را حق عبور نيست. بگذريم كه الان تقريبا شده ديوار، اما آدم ها هر جه خاص تر باشند، آدميان خاص تري را هم به حريم خود راه مي دهند. حتي خدا هم در حجابه. در حجاب هستي. اما آن كس كه قابله، پرده ها رو براش كنار مي زنن، و اين الزاما يك نفر نيست. مي تونه حلقه اي از آدم ها باشه، همون طور كه در عشق بازي هم من اين نظر رو دارم. خلاصه اگر رسم عادت نباشه، من هم موافق پوشيدگي و از ان بيشتر، آراستگي هستم. رنگ رنگ رو خيلي دوست دارم. با حجاب موي سر آسوده نيستم، چون به نظرم مو جذاب مي كنه، مو خودش زيباترين حجاب بر سر آدميه، خلاصه كه هر چه كه زيبايي رو نشون بده، براي من جذابه. تماشا مي كنم، لذت مي برم، و به نظر من، لذت بردن الزاما شهوي نيست، گرچه اگر باشه هم باز گوشه اي ديگر از حس ادمي است.