• وبلاگ : ميريام
  • يادداشت : دومين غزل مشترك
  • نظرات : 7 خصوصي ، 36 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام.خوب اين شعرو تو جلسه شنيدم...كار خوبيه...البته وقتي ساحل نشينم تو اين غزل شريكه لااقل من يكي حرفي براي گفتن ندارم...ولي تنها چيزي كه به نظرم اومد اون كتمه فراق تو بيت دوم بود كه به گمانم ميشداز كلمه مناسبتري استفاده كرد كه به يبان كل شعر نزديكتر باشه....ميبيني كه! دارم مته به خشخاش ميذارم...البته اين به خاطر اينه كه اين غزل خوب از آب در اومده...و ...همين ديگه...تصوير هاي خوبي هم تو شعر ديده ميشه.مثل بيت سوم و چهارم...ممنون...موفق باشي...