• وبلاگ : ميريام
  • يادداشت : با پاي لنگ حادثه هي سنگ مي زند
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام بانو .......

    من به روزم ........ امان از دست ما آدم ها .....

    تا بعد .....

    + سونيا 

    در حادثه هاي ناگهاني

    سالم ز مريض مبتلاتر

    ...........

    من تازه واردم // اينجا ها کسي مثل شما تازه وارد ها را تحويل مي گيرد ؟ // شايد روزي دوستان خوبي شديم // من هم شاعرم// و مهم تر از آن شعر دوست ...

    + گلنسا 

    لعنـــــــــــت!! سلام خانومي خوبي؟؟

    همون كه گفتم راستي ليلا يه چيزي برام نوشته بود راسته؟؟

    سلام ... من و مينو چيزي رو پاك نمي كنيم خانوم ... چه برسه كه از شما باشه ... ممنون
    + شيدايي 

    لعنت به عشق هاي دروغين با دوام / لعنت به عشق هاي حقيقي نا تمام ... اعظم اين دختر كوچولوي گوشه ي صفحه تو خيلي دوست دارم ...

    سلام...

    مرسي از لطفتون و اينكه قابل دونستين و سر زديد از ساحل نشين خيلي تعريف شما رو شنيده ام ... اتفاقا در مورد ياغي ترين نظر احسان هم مثل نظر شما بود كه ستاره نشان دهنده راهه .... ولي حالا شما ياغي اش رو ببينيد اون هم ترينش .... تا بعد

    قشنگ و روان بود بانو... مخصوصا همين بيتي كه احسان گفت ... و اما يه چيز ديگه كه به نظرم خيلي تو چشم ميزد مضارع و ماضي شدن افعال انتهايي بود كه به نظرم اگه نبود بهترم مي شد

    با کوله بار خاطره خوابم نمي برد


    اصلا چرا دو چشم تو يادم نمي رود؟!

    خيلي وقت بود منتظر اين مثنوي بودم .

    برقرار باشيد .. لطفا !

    + بانوي بي پنجره 
    با عذرخواهي از ترانه سرايان ...