دروغایی که بهت گفته بودم واسه این بود که تو رو داشته باشم فکر می کردم بشه با این دروغا بذر عشقو تو دلت کاشته باشم تو که باورت شدو بعله دادی ضربان قلبم آرووم نگرفت به خیابون زدمو خالی شدم کاش میشد نم نم بارون می گرفت پاییز از راه اومدو دست منو توی دستای قشنگ تو گذاشت راه دوری که واسه من اومدی دردی روی دل تنگ تو گذاشت تا می خواستیم طعم عشقو بچشیم جر و بحث و قهر و آشتی.. روز و شب دلامون یخ می زد و نفهمیدیم دیگرون و می سوزونیم مث تب لج و لج بازی شدو هر دوتامون کم نیاوردیم از این بازی زشت اما غافل شدیم از قصه ای که دست سرنوشت برامون می نوشت ... حالا فریاد می زنم دوست دارم اما نیستی که جوابمو بدی شبا هی فکر می کنم تو اومدی اومدی قرصای خوابم رو بدی بهمن 89
Design By : Pars Skin |